اولین روز کاری اولین مدیرکل بانو

1. امروز برای خانم دوست فاطمیهما, بانوی مدیرکل مان و ما کارشناسان ستادی اداره کل روز خاصی بود. ایشان اولین روز کاریشان در اداره کل کتابخانه ها را و ما اولین روز کار با اولین مدیرکل بانو را تجربه می کردیم. این تجربه خاص به نظرم تجربه خوبی بود. به لحاظ اینکه بچه های ستاد و مدیرکل محترم هرکدام مان امروز را باانگیزه خاصی آغاز کردیم. از یکسو انگیزه ای سرشار برای ایجاد تحول و نوآوری و تلاش و ارتقا و پیشرفت و از سوی دیگر انگیزه ای برای همکاری صادقانه و صمیمانه برای موفقیت های بیشتر مجموعه کتابخانه ها.

2. البته یکی دیگر از برنامه های امروز مدیرکل محترم, جلسه گروهی و انفرادی با کارشناسان بود. جلسات خوب و پربار و مثبتی بود. بخصوص برای شخص بنده این جلسات بخصوص نوع انفرادی اش خیلی مفید بود. این اتفاق که مدیرکل بانویمان تجربیات ارزنده ای در حوزه روابط عمومی داشته و دارند, قطعا برای بنده فرصت مغتنمی خواهد بود. در جلسه انفرادی که حدود یکساعتی به طول انجامید, نکات متنوع و حتی بعضا صریحی رد و بدل شد. حتی جالب است بدانید "سفره صبحانه" هم از نظر دور نماند. و حتی  "قفسه باز" (همان مجله 4 صفحه ای  مظلوم و متروک اداره کتابخانه ها) هم. 

3. در این جلسه, سوء تفاهمی که برای بنده ایجاد شده بود و علت خروج خانم دوست فاطمیها از برخی گروههای اجتماعی را آماده شدن برای حضور جدی در سمت جدیدشان عنوان شده بود, مرتفع شد. هرچند جا دارد از این ایشان بخاطر این برداشت نه چندان درست عذرخواهی کنم, ولی اگر به همان دلیلی که بنده به آن اشاره کرده بودم هم از گروههای اجتماعی خارج شده باشند, حق را به ایشان میدهم. چراکه این شبکه ها ظرفیت خوبی برای درگیر کردن فکر و ذهن مخاطب دارند, بخصوص اگر مدام یکی پیداشود و شما را در گروه جدیدی عضو کند!

4. و همانطور که قبلاً هم عنوان کردم, بی هیچ قضاوت و پیشداوری, برای مدیرکل جدیدمان صمیمانه آرزوی موفقیت دارم و امیدوارم همدلی و تلاش صادقانه همه مجموعه کتابخانه ها در دوره مدیریت ایشان, به پویایی هرچه بیشتر این فضای فرهنگی و فرهنگ پرور کمک کند. 

5. جا دارد این بند را هم اختصاص دهم به عرض خداقوت و تشکر صمیمانه از دوست عزیزم محمدحسین پارسائیان که صادقانه و مخلصانه قریب به 3 سال در راستای رشد کتابخانه ها تلاش کرد, و همکار خوبم علی ملاعباسی که دلسوزانه و بی ادعا قریب به 8 ماه همه تلاش خود صرف خدمت به مجموعه کرد. برای این هردو عزیز آرزوی موفقیت دارم.

یک حرکت پسندیده و عالی

دوستان و همکاران عزیز کتابخانه عمومی امام علی(ع)‌ یزد و جمعی از اعضای این کتابخانه، در حرکتی شایسته و درخور تحسین، همگام با همه عاشقان و ارادتمندان پیامبر مکرم اسلام(ص) به کمپین جهانی "عشاق محمد(س)" پیوستند و نفرت خودشون رو از حرکت ضد اسلامی و ضد انسانی نشریه هتاک و مزدور "شارلی ابدو"ی فرانسه اعلام کردند.
واقعاً باید صمیمانه تشکر کنم از همه‌شون و پیشنهاد بدم به خودم و همه دوستان عزیز همکار که همگی به این حرکت زیبا و نمادین بپیوندیم و به ساحت قدسی حضرت محمد مصطفی(ص) عرض ارادتی هرچند کوچک داشته باشیم.
تصاویر این حرکت پسندیده و عالی رو می‌تونید در [ ادامه مطلب ] ببینید  ...

یکسال

یک پست چند کلمه‌ای  ... یکسال گذشت

 

یه اتفاق بد وبلاگی ...

یکی از اتفاقات بدی که می‌تونه برای وبلاگ شما بیفته اینه که تصویر هِدِر وبلاگ آپ نشه و شما هم اصل تصویر رو گم کرده باشی و هرچی هم بگردی پیداش نکنی! امان از دست این سایت‌های آپلود عکس که بطور کلی قابل اطمینان نیستند. البته باید یه تشکر ویژه هم از صاحبخونه محترم (بلاگفا) کرد که در این سال‌های متمادی که از عمر شریف‌اش (!!)‌ می‌گذره، فکری به حال آپلود مستقیم عکس نکرده.
و اما نکته بعد ...
کارت‌‌های عضویت جدید کتابخانه‌ها امروز از مرز 7 هزار کارت می‌گذره. توی همین چند روزا یه مطلب در مورد کارت‌های عضویت خواهم نوشت و از خجالت برخی همکاران عزیز و کتابخانه‌هایی که بخشنامه‌های "کارت عضویت سراسری" رو نه تنها "مو به مو" بلکه "فراتر از مو به مو" اجرا کرده‌اند، بگونه‌ای که مو بر تن حقیر سیخ شده در این مدت، درخواهم آمد!! لطفاً کسی گله نکنه بعداً ...
و یه نکته هم در مورد تیم ملی: 
نحوه عملکرد تیم ما در جام ملت‌های امسال خیلی به تیم آرژانتین در جام جهانی 2014 شبیه شده. تیم ما داره با نتایج حداقلی و البته با خوش‌شانسی، پله به پله بالا می‌ره و به فینال نزدیک میشه. اما در این سه بازی به جرأت میشه گفت جز خط دفاعی و خط دروازه، سایر خطوط خوب نبودن.
البته امیدوارم این خوش‌شانسی‌ها ادامه داشته باشه و ما بتونیم قهرمان بشیم. هرچند به قول این گزارشگرای ورزشی، "روی کاغذ" تیم‌های قوی‌تر و شایسته‌تری در این جام برای قهرمانی وجود دارند.
و نکته پایانی:
یه امکان جدید به امکانات وبلاگ سفره صبحانه از امروز اضافه شد. اونهم برای دوستان "تیترِ روزنامه‌خوان". سمت چپ؛ نوار کناری؛ پایین.

بند 26

1. علی الظاهر بند 26 حکم‌های جدید به مذاق خیلی از همکاران خوش نیامده. شاید حق هم داشته باشند که به مذاق‌شان خوش نیاید.  
برخی همکاران می‌پرسند اگر این بند قانونی است، چرا بعد از 10 سال یهویی سر و کله‌اش در احکام همکاران پیدا شده؟ و بالاتر اینکه با این سطح از امنیت شغلی در نهاد کتابخانه‌ها و قراردادهای یک ساله‌ای که می‌تواند سال بعد تمدید بشود و یا نشود، این بند 26 جدید، دیگر چه صیغه‌ای است؟
و البته برخی دیگر هم طریق دیگری می‌پیمایند که بله، این بند در احکام کارکنان برخی دستگاه‌های دیگر هم هست و نیاز به حساسیتی در این سطح نیست. و مهم‌تر اینکه البته گنجاندن این بند در حکم همکاران طبق قوانین نهاد، قانونی است.
در مورد این بند، بیشتر مایلم که همکاران عزیز نظرات‌شان را اعلام کنند.
2. به نظرم اتفاق بدی نیست اگر آدم رزومه‌ قابل ملاحظه‌ای نداشته باشد و در جایی مشغول به کار شود. نهایت‌اش این است که ملت می‌گویند حکماً شایستگی‌های داشته و دارد که بروز خواهد داد. اتفاق بد آن است آدم یا خودش برای خودش رزومه‌سازی کند یا به اهدافی خاص برایش رزومه‌سازی کنند! 
3. مطالب بند دوم خیلی کلی بودند، خیلی دنبال مصداقش نگردید!

+ روزی روزگاری بر سر پیامبر خاکروبه و شکمبه گوسفند ریختند، به زعم آنکه خار و حقیرش می‌کنند. خدا اما چیز دیگری می‌خواست. حبیب‌اش را حفظ کرد و عزیزش داشت. امروز هم قصه، همان قصه‌ی 1400 سال پیش است. آن روز اگر شکمبه و خاکروبه بود، امروز کاریکاتور و فیلم موهن است! دیروز اگر "همسایه یهودی" بود، امروز "شارلی ابدو"ی صهیون است!
++ شیطان‌ها و شیطانک‌ها به خیال خام خود می‌خواهند نور خدا را خاموش کنند؛ به چهره منوّر خورشید رسالت خاک می‌پاشند. اما نمی‌دانند و نمی‌فهمند که خدا باز حافظ حبیب‌اش هست و خواهد بود.
+++ لبیک یا رسول الله



فقط چند خط

سلام خدمت همسفره‌ای‌های عزیز
1. در بحبوحه امتحانات هستم و تا پایان این هفته وضعیت به این منوال است که شب‌ها تا ساعت 3 بامداد روز بعد بیدار باشم. 
2. علی‌الظاهر قرار است بانوی مدیرکل‌مان تا چند روز آینده بر مسند مدیریت تکیه بزنند؛ به حول و قوه الهی. البته از بنده نشنیده بگیرید که ایشان اخیراً به دلیل "شلوغی برنامه‌ها و برای تمرکز بیشتر و تنظیم وقت مطالعاتی" از برخی گروه‌های اجتماعی کناره‌گیری (البته به صورت موقت) کرده‌اند!
3. علیرغم شناخت نسبی از قبل، مثل همیشه در مورد افراد جدیدی که می‌آیند خالی‌الذهن رفتار می‌کنم و چونان گذشته، برای ایشان هم در مسند جدید آرزوی موفقیت دارم.
4. بروید فیلم "خانه‌ای کنار ابرها" را ببینید لطفاً. فیلمی از یک کارگردان جوان یزدی (سیدجلال دهقانی اشکذریکه سال گذشته در جشنواره فیلم فجر هم موفق به کسب جوایز خوبی به خصوص در بخش فیلمنامه شد. این فیلم، داستان جذاب و دلنشینی دارد و خیلی ساده و به دور از کلیشه‌های رایج ساخته شده است.
5. دنبالش هستم برای همکاران عزیز با تخفیف خیلی خوب تعدادی از بلیط‌های این فیلم را تهیه کنم. البته قول قطعی در کار نیست.
6. لطفاً به خاطر بند دومی که نوشتم، حاشیه‌سازی نکنید. اگر دقت کنید نوشته‌ام: "علی‌الظاهر" و این یعنی اینکه اطلاعات بنده هم بیش از این نیست. 

+ سفارت فرانسه در تهران، اخیراً شرط اجباری "کشف حجاب" را برای صدور روادید برای ایرانیان متقاضی سفر به این کشور برقرار کرده است. بحمدلله دولت تدبیر (و شما چیز دیگر بخوانید!) چه زود "احترام را به روادید ایرانی" بازگرداند!!

موج جدید دندان‌درد!

چند روزی است که موج جدیدی از دندان‌ درد همکاران کتابخانه‌های عمومی را فرا گرفته است.
یک روز دندان شکسته کارشناس معزّز منابع، ناخودآگاه توی دهان مبارک‌شان(!) ناپدید می‌شود و عزم خود را بر آن جزم می‌کنند که در محفظه‌ی خالی دندان غیب شده، دندانی بکارد از روز اول بهتر!  ...  [ بروید به ادامه مطلب ]
 

برای 9 دی

یادم می‌آید نهم دی 88 من هم مثل خیل کثیر مردم انقلابی کشورم، قطره‌ای شدم و به دریای خروشان ملت زدم. برای اینکه به خودکامگی، تکبر، گردنکشی، ظلم، تعدی و قانون‌ستیزی عده‌ای که آگاهانه یا ناآگاهانه خود را مهره‌ی مزدورِ دشمنِ شیطان‌صفت کرده بودند، پایان بدهیم.
عده‌ای که برای تحقق اهداف شیطانی خود و اربابان‌شان، دین و ناموس و امنیت و آسایش ملتی را بازیچه قرار داده بودند. عده‌ای که دست در دست شیاطین و با یکسری ادعای واهی، به قول خودشان قصد براندازی نظامی را داشتند که صدها هزار انسان پاک و مؤمن برای استواری آن فدا شده بودند. عده‌ای که دلِ دشمنان این ملت را شاد کردند؛ دل اوباما را؛ شیمون پرز را؛ نتانیاهو را؛ منافقین را؛ و سلطنت‌طلب‌های رسوا را.
همه آمده بودند و زیبا و باشکوه، بصیرت و ولایت‌پذیری خود را به نمایش گذاشتند و یزد دارالعباده هم مثل همه جای ایران عزیز، برخاسته بود و سیل خروشان جمعیت از هر طرف به سوی میدان اصلی شهر، میدان امیرچخماق (شهدا) سرازیر بود.
مردم بابصیرت آمده بودند که بگویند از همه فتنه‌گران و اربابان آمریکایی و اسرائیلی‌شان بری هستند؛ آمده بودند تا مرزشان را با فتنه پررنگ و پررنگ‌تر کنند؛ کاری که برخی خواصّ بی‌بصیرت نکردند!
مردم بابصیرت آمده بودند و بیعت دیگری با سیدالشهدا(علیه‌السلام) کردند؛ با خمینی عزیز؛ با شهیدان سرافراز و با رهبر حکیم و عزیزشان، خامنه‌ای.
مردم عاشورایی آمدند و سران منفور فتنه را لگدمال اراده و صلابتِ خود کردند و این روز بزرگ هم مثل همه روزهای خدایی این انقلاب، "یوم‌الله" شد.

+ و اگر قرار باشد از پس آن همه فتنه و ظلم به مردم و نظام، برای عده‌ای فتنه‌گر منفور اتفاقی بیفتد، قطعاً "رفع حصر" نیست؛ محاکمه و جوابگویی در محضر ملت و رهبری، اولین اتفاق است.
++ توبه‌ی نصوح "حرّ بن یزید ریاحی" با ابراز ندامت حقیقی در محضر امام و به بهای بذل جانش در پیشگاه سیدالشهداء محقق شد نه با "غلط کردم" خشک و خالی. این یکی از آن درس‌هایی است که ما از کربلا گرفته‌ایم.
+++ تازه حضرات فتنه‌گر حتی همان عذرخواهی خشک و خالی را هم پس از 5 سال نکرده‌اند و علیرغم فرصت‌های بسیار برای بازگشت و توبه، فرصت‌سوزی کردند!
++++ عجب است از آن کسانی که امروز می‌خواهند حافظه تاریخی این ملت را پاک کنند و تطهیر کنند آن سابقه شوم سران فتنه را!
+++++ و خوب است گاهی یادآوری گذشته تا فراموش نکنیم دشمن همیشه هست و دشمنی هم. و اینکه ما نیز باید همیشه بیدار باشیم. مستند "دهم" که دو شبی از شبکه یک سیما پخش می‌شود، فرصتی است برای همین یادآوری تاریخی.
دو قسمت آن پخش شده [از اینجا و اینجا دانلود کنید.] و قسمت سوم و پایانی نیز امشب بعد از خبر ساعت 21 شبکه یک و خبر 22 شبکه سه پخش می‌شود.